آخرین اخبار
کد مطلب: 76755
امام (ره) جواب هاشمي را محکم داده است/ مراسم 13 آبان بهترين نظرسنجي براي مذاکره با آمريکاست/خاتمي يک بار هم براي انقلاب سيلي نخورده است
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 671
به گزارش سلام لردگان: رئيس بنياد تاريخ پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي متولد 1321 در شهرستان مهدي شهر است و  فرزند آيت الله زيارتي مرجع فقيد منطقه سنگسر است.

حجت‌الاسلام سيدحميد روحاني زيارتي از اعضاي دفتر امام  در نجف، مؤسس و رئيس سابق مرکز اسناد انقلاب اسلامي بود که  در دي ماه 1367 طي نامه‌اي  از سوي امام (ره)  ماموريت ثبت تاريخ نهضت مردم ايران را عهده دار شد.

نامه سرگشاده اين محقق و پژوهشگر به آيت‌الله منتظري در سال 67 به هاشمي در خرداد 88 و کروبي در تابستان 88 مواضع وي را در قبال نظام و انقلاب روشن ساخته است.

نويسنده کتاب سه جلدي نهضت امام خميني(ره) در‌اين گفت‌وگو، نسبت به برخي اظهارات هاشمي رفسنجاني از جمله مواضع اخير وي نسبت به شعار مرگ بر آمريکا تصريح کرد: اهداف،‌ آرمان‌ها و رهنمودهاي امام ريشه در احکام اسلام داشت و مسئله مرگ بر آمريکا به حقيقت دستور قرآن است که ايشان برآن تاکيد داشتند.

رئيس بنياد تاريخ پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي در اين گفت‌وگو همچنين به رئيس جمهور دولت يازدهم توصيه کرد تا طناب پوسيده هاشمي رفسنجاني را رها کند.

وي همچنين در خصوص طرح نظرسنجي براي رابطه با آمريکا اظهار داشت قطعا مدعيان طرح نظرسنجي نتيجه را تقلب مي‌دانند چراکه نتيجه اين نظرسنجي مخالف با خواست آنهاست.

 

 

ما حصل اين گفت‌وگوي خبرنگاران حوزه احزاب خبرگزاري فارس به شرح زير است:

فارس:‌ اين روزها ادعاهايي مبني براينکه بنيانگذار کبير انقلاب که از آمريکا به عنوان شيطان بزرگ ياد کرده بود به دنبال حذف شعار مرگ برآمريکا بود؛ شما از نجف اشرف با امام(ره) همراه بوديد مي‌خواستيم از شما بپرسم که آيا اين اظهارت درست است و اگر سنديتي دارد علت مخالفت ايشان با طرح شعار مرگ بر آمريکا چه بود؟

روحاني: اکثر اهداف،‌ آرمان‌ها و رهنمودهاي امام ريشه در احکام اسلام داشت و برگرفته از قرآن بود. امام هيچ وقت سخن و مطلبي منهاي موازين اسلامي و احکام الهي بيان نکردند آنچه را که دستور مي‌دادند و بر روي آن تاکيد داشتند و پا مي‌فشردند برگرفته از قرآن بود. مسئله مرگ بر آمريکا به حقيقت دستور قرآن است. (لَا يُحِبُّ اللَهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَن‌ ظُلِمَ) خداوند دوست ندارد کسي صدا به ناسزاگويي بلند کند و مگر آن کسي که مورد ظلم قرار گرفته است. آمريکا به عنوان شيطان بزرگ به ملت ايران ظلم‌هاي فراواني کرد که در تاريخ انقلاب  محفوظ است. آمريکا با احياي کاپيتولاسيون و گرفتن حق توحش از ملت ايران بزرگترين ننگ را بر ايران تحميل کرد طوري که به تعبير حضرت امام با احياي کاپيتولاسيون ملت ايران را از سگ‌هاي آمريکايي پست‌تر کردند.

* شعار مرگ بر آمريکا يک دستور قرآني است که امام بر آن تاکيد داشتند

بعد هم امام را به جرم اعتراض به کاپيتولاسيون به مدت 15 سال از ايران تبعيد کردند به دنبال انقلاب اسلامي يک روز هم آمريکا دست از توطئه برنداشت از جنگ تحميلي، ترورهاي داخل، جنگ‌هاي منطقه‌اي و استاني براي تجزيه کشور زير سر آمريکا بود، بنابراين مبارزه با آمريکا و شعار مرگ بر آمريکا يک دستور قرآني است که امام نيز بر آن تاکيد داشتند.

 

 

فارس: امروز احساس مي‌شود يک تلاش آگاهانه‌اي در جهت تحريف برخي اظهارت امام(ره) به بهانه مذاکره با آمريکا صورت مي‌گيرد. به نظر شما علت بيان شدن  چنين ديدگاه‌هايي به چه منظور صورت مي‌گيرد؟

روحاني: به نظر من اصل جريان برمي‌گردد به اينکه آمريکا در منطقه به بن‌بست رسيده است. شکست آمريکا در سوريه آخرين و اولين شکست نبود. آمريکا به هر توطئه‌اي در منطقه عليه ايران دست زد با شکست فاحشي مواجه شد اشغال عراق اشغال افغانستان توطئه‌هايي بود که آمريکا براي وارد کردن  فشار به ايران در پش گرفت ولي در همه آن‌ها شکست خورد و به نفع ايران تمام شد. در جريان سوريه تقريباً آمريکا نقشه‌اي ريخته بود تا ايران را به انزوا بکشاند و قدرت منطقه‌اي ايران را تضعيف کند اما برعکس شد. آمريکا امروز در باتلاقي گير افتاده است و تلاش مي‌کند خود را نجات دهد که به نظر من مطرح کردن حذف مرگ بر آمريکا در داخل از سوي کساني که عاشقان يقه چاک آمريکا هستند. مي‌خواهند آمريکا به نحوي بدون آبروريزي از اين مخمصه فرار کنند.

فارس: يعني فکر مي‌کنيد آنها ناخواسته در زمين آمريکا بازي مي‌کنند؟

روحاني: بعضي‌ها خواسته و بعضي‌ها ناخواسته دارند آمريکا را دنبال مي‌کند تا بتوانند آمريکا را از اين مخمصه نجات دهند.

فارس: متاسفانه اين روزها اصرار براي حذف شعار «مرگ بر آمريکا» از سوي افرادي همچون هاشمي رفسنجاني و برخي از نودگان امام صورت مي‌گيرد.

*هاشمي هيچگاه روحيه انقلابي نداشت

روحاني: آقاي هاشمي به چند علت موضوع حذف شعار مرگ برآمريکا را مطرح مي‌کند. علت اول اين است که آقاي هاشمي هيچ وقت يک مرد انقلابي نبود و خود آقاي هاشمي در کتاب آقاي زيباکلام تحت عنوان هاشمي بدون روتوش صريحاً مي‌گويد که اگر شاه به اصل دوم متمم قانون اساسي عمل مي‌کرد و مقداري فشار و استبداد را کم مي‌کرد احتياجي به انقلاب نبود. بنابراين ايشان روحيه انقلابي نداشت و در حقيقت در هاشمي رفسنجاني بيشتر انديشه‌هاي ليبراليستي تشديد بود تا روحيه انقلابي که در نهايت خواه و ناخواه با يک انقلاب مواجه شد. اين اصل قضيه است که وقتي ايشان روحيه انقلابي نداشته و داراي انديشه‌هاي ليبراليستي باشد فکر مي‌کند که اگر با آمريکا و حکومت‌هاي منطقه‌اي که به نحوي با آمريکا در ارتباط هستد به نحوي کنار بيايم مشکلات ماحل مي‌شود که اين شيوه فکري همانند تفکرات جبهه ملي، نهضت آزادي و گروه‌هاي ليبراليستي است. عامل ديگري که آقاي هاشمي را به اين ورطه کشيده است آن است که وي احساس مي‌کند در ميان مردم پايگاهي ندارد. از انتخابات مجلس ششم تا انتخابات رياست جمهوري سال 84، اينها نشان داد که آقاي هاشمي پايگاه مردمي را از دست داده است بنابراين کساني که پايگاه مردمي ندارند بالاخره مي‌خواهند به جايي چنگ بزنند و هميشه باشند. اينکه آقاي هاشمي رفسنجاني نسبت به رژيم سعودي که يک رژيم پست،پليد و زائيده صهيونيست است بيانگر اين مطلب است اصلاً آن رژيم به وجود آمده تا بتواند از اسرائيل نگهباني کند.

*گرايش هاشمي به رژيم فاسد سعودي

خب آقاي هاشمي رفسنجاني نسبت به اين رژيم سعودي فاسد گرايش دارد و حتي در يکي از مصاحبه‌هاي اخيرش گفته که اگر ما با اين دولت سعودي رابطه حسنه داشتيم آمريکا نمي‌توانست ما را تحريم نفتي کند. خب ببينيد اين حرف چقدر پوچ و بي‌مايه است و نشان مي‌دهد اين حالت زماني است که يک انسان پايگاه مردمي خود از دست داده و سعي مي‌کند به جايي وابسته باشد.

فارس: يعني به خاطر همين بي‌پايگاهي که مطرح کرديد آقاي هاشمي هر از گاهي خاطراتي همانند همين موضوع حذف شعار مرگ برآمريکا را مطرح مي‌کنند؟

*هاشمي خيالش راحت است که امام و حاج احمدي نيست که ادعاهايش را تکذيب کند

روحاني:  آقاي هاشمي رفسنجاني درحال حاضر مي‌خواهد آن انديشه‌هاي سازشکارانه ليبراليستي خود را پيش ببرد و بالاخره يک سکوي پرشي و توجيهي براي خود درست کند و حال چه بهتر اينکه از امام راحل خرج کند. و به خيال خودش امروز نه امام است نه احمدآقايي وجود دارد که اين ادعاها را تکذيب کند بنابراين با بيان چنين اظهاراتي به نقل از بزرگاني همچون امام سعي مي‌کند راه توجيهي براي روش خود پيدا کند.

فارس: چرا موسسه حفظ و نشر آثار امام در اين خصوص حساسيتي نشان نمي‌دهد و به طور تفکيکي در خصوص برخي مسائل اظهار نظر مي‌کند؟ يعني چرا اين موسسه سعي مي‌کند طبق سليقه هاشمي موضع گيري کند؟

*موسسه حفظ آثار امام باندي و سياسي عمل مي کند/ فاصله گرفتن موسسه از ماموريت حاج احمد

روحاني: اگر حقيقت را بخواهيد موسسه حفظ و نشر آثار امام يک موسسه خنثي‌ شده و آن رسالت و ماموريتي که سيد احمد آقا دنبال مي‌کرد به کلي فراموش شده و به شکل باندي درآمده است. اگر موسسه حفظ و تنظيم آثار امام واقعا به مسئوليت خود پايبند بود حضور فردي چون آقاي عبدالله نوري در آنجا معنا نداشت. «نوري» صريحاً در  اظهارات خود گفته بود که حرف‌هاي امام بايد به موزه برود و دوران امام ديگر تمام شده است. اين آدم با چنين تفکري در آنجا چه موقعيتي دارد؟ از اين بدتر وقتي نسبت‌هاي ناروايي از يک باندي به امام داده مي‌شود موسسه سکوت مي‌کند اما وقتي که بر عليه باندشان موضع‌گيري مي‌شود فوراً به صحنه مي‌آيند و به ياد دفاع از امام مي‌افتند.

 

 

فارس: يعني شما معتقد به برخورد سياسي موسسه حفظ نشر آثار امام هستيد؟

* موسسه امام بايد از چنگ افرادي که آنجا را به عنوان دکان درست کرد‌ه‌اند خارج شود

روحاني: بله. نگاه مي‌کند چه کسي در مورد امام حرف مي‌زند اگر اين موضع‌گيري با سياست موسسه همخواني نداشته باشد موضع‌گيري مي‌کند و اگر در راستاي اهدافشان باشد سکوت اختيار مي‌کند از آن بدتر بايد گفت وقتي فردي مثل صادق زيباکلام در آنجا مي‌نشيند و در حضور برخي از مسئولان موسسه اظهار مي‌کند ايجاد حکومت اسلامي و ولايت فقيه عاملي ناخواسته بوده است و امام اصلا به دنبال اين موضوع نبود. هيچ موضع‌گيري نمي‌شود. درحالي که امام از سال 1322 که در کتاب کشف‌ اسرار بحث حکومت اسلامي را با دلايل قرآني روايي سنتي و عقلي مطرح و ثابت مي‌کند و  در سال 1348 طرح حکومت اسلامي را در نجف مطرح مي‌کند. جالب اينجاست ادعاي آقاي زيباکلام را آقايان در سايت جماران بازتاب مي‌دهند. واقعاً موسسه از مسير خود به کلي منحرف شده است. در حقيقت بايد يک فکر اساسي شود و اين موسسه از چنگ افرادي که آنجا را به عنوان دکان و محلي براي پيشبرد اهداف انحرافي خود درست کرد‌ه‌اند خارج شود.

فارس: آقاي روحاني با توجه به سابقه همجواري شما با امام؛ آيا در آن دوران موضوعي پيش آمده بود که حضرت امام با شعار مرگ بر آمريکا مخالفتي کند و حرفي بزند؟ اصلا چقدر آقاي هاشمي، به امام نزديک بود که امروز اين همه از امام نقل قول مي‌آورد؟

*امام با هيچکس صحبت درگوشي نداشت؛ آن هم با کسي مثل هاشمي

روحاني: امام هيچ چيز را به هيچ‌کس در گوشي نمي‌گفت و اگر حرفي داشت با مردم حرف مي‌زد. يکي از ويژگي‌هاي برجسته امام هم همين بود که امام با مردم صادق بود و مردم را محرم راز مي‌دانست و با آنان با صداقت حرف مي‌زد. هيچ وقت اينگونه نبود که امام نيتي داشته باشد و آن را بخواهد در گوشي به کسي بگويد، آن هم آدمي مثل هاشمي. امام اگر حرفي داشت صراحتاً بيان مي‌کرد از هيچ کس نمي‌ترسيد و خيلي قاطع و جدي وقتي داشت بني‌صدر را عزل مي‌کرد مرحوم آقاي اشراقي رفته بود خدمت امام که اين کار را نکنيد و بني صدر بين مردم محبوبيت دارد. امام گفت که وظيفه‌ام به من امر مي‌کند که بني‌صدر را عزل کنم حتي اگر (معذرت مي‌خواهم فرموده امام را مي‌‌گويم) فرياد مرگ بر خميني را با گوش خودم از سراسر کشور بشنوم. امام اينگونه نبود از کسي بترسد. امام وظيفه خود را تشخيص مي‌داد به وظيفه عمل مي‌کرد.

* امام هرگز به شعار مرگ بر آمريکا نظر منفي نداشت

هرگز اينگونه نبود که امام با شعار مرگ بر آمريکا نظر منفي داشته باشد و در اين خصوص چه کنم چه کنم داشته باشد. امام اينگونه نبود. ويژگي امام اين بود که با مردم خيلي صادق بود و رشيد و قاطع حرف خود را مي‌زد.

*اگر هاشمي از سکوت امام تلقي موافقت داشت در بوق مي‌کرد

اينکه آقاي هاشمي رفسنجاني ادعا مي‌کند که امام با سکوتش اين را تاييد کرد اين را نفهميده است البته فهميده است اما اعمال غرض مي‌کند. اگر او از سکوت امام چنين برداشتي مي‌کرد، به هر نحوي بود همان زمان آن را بوق مي‌کرد.

* امام درباره پيشنهادات پوچ بي اعتنا بود

يکي از ويژگي‌هايي که امام داشت و من در نجف به آن پي بردم، ايشان در مقابل سوالات و پيشنهادات پوچ و بي‌مايه اصلا اعتنايي نداشت و جواب نمي‌داد.

فارس: همين نامه آقاي هاشمي که امام دقيقا چهار روز بعد جواب ...

روحاني: امام جواب خيلي قاطعي مي‌دهد. در حقيقت جواب هاشمي را در همان سخنراني‌‌اش مي‌دهد. مي‌خواستم اين را عرض کنم که مثلا کسي مي‌آمد خدمت امام و پيشنهاد بي‌جايي مي‌داد امام سکوت مي‌کرد يعني آنقدر حرف وي را بي‌ارزش مي‌دانست که حاضر به جواب نبود اما اگر حرفش يک حرفي بود که تا حدي اعتبار داشت امام مي‌فرمود تأمل مي‌کنم و يا مي‌گفت مصلحت نيست. اما اينکه سکوت مي‌کرد نشان از بي‌ارزشي آن سخن بود که امام آن را قابل جواب نمي‌دانست.

*سکوت امام در آن زمان بزرگترين تودهني به هاشمي بود

من معتقدم آقاي هاشمي رفسنجاني به همين نقطه رسيده بود که امام حرف او را بي‌ارزش مي‌دانستند و پاسخ نداده است چون يقين دارم اگر هاشمي رفسنجاني در آن روز اين برداشت را مي‌کرد که سکوت حضرت امام علامت رضا است به هر نحوي بود از 62 تا 68، 6 سال زمان است و در اين 6 سال به يک نحوي به يک مصاحبه و يا يک سخنراني اين موضوع را مطرح مي‌کرد. سکوت امام در آن زمان بزرگترين تودهني  به هاشمي بود.

فارس: به نظر شما چقدر هاشمي به امام نزديک بودند و امام چقدر مباحث خصوصي با ايشان در ميان مي‌گذاشتند؟

روحاني: امام يک بحث‌هايي داشتند که مربوط مي‌شد به سران سه قوه و فرماندهان کل قوا که اين سخنان را به همه اين افراد مي‌گفتند و اينگونه نبود که تنها به يک نفر بگويد بحثي که امام داشتند اگر مربوط مي‌شد به مسائل جنگ و جبهه و اوضاع کشور با سران سه قوه در ميان مي‌گذاشتند اما اينکه به صورت فردي با يک نفر راز و نياز و به صورت محرمانه سخن بگويد امکان نداشت.

فارس: اما خود آقاي هاشمي مي‌گويد من بودم و امام و سيداحمد و خاطرات زيادي را به اين شکل نقل ‌کردند.

روحاني: فرض کنيد اگر من خدمت امام مي‌رفتم و حاج ‌احمد حضور داشت به معني اين نبود که امام با من محرم راز بوده و صحبت کرده بلکه هرکسي از اين سران سه قوه خدمت امام مي‌رفتند و سوال خود را مطرح و امام پاسخ مي‌داد اين ربطي ندارد به اينکه امام، هاشمي را محرم راز مي‌‌دانستند و به ايشان چيزي گفته است و بعد هم وقتي امام در مورد مقام معظم رهبري آن تعبيري که شما مثل آفتاب مي‌رفتيد و نور مي‌دهيد که در صحيفه هم است در مورد آقاي هاشمي از امام نداريم. تنها چيزي که امام در مورد آقاي هاشمي رفسنجاني مطرح کرده‌اند همان جريان ترور است، اما از آن به بعد ما نمي‌بينيم امام در مورد هاشمي تعبير خاصي نداشته و بر عکس نسبت به مقام معظم رهبري چنين تعابري را دارند در هر صورت امام اينگونه نبود که مطلب خاصي را به يک نفر به عنوان محرم راز گفته باشد، چراکه همانطور که عرض کردم امام با مردم حرف‌ها را مي‌زد و با کسي سر و سري نداشت.

 

 

فارس: همانطور که از رفتارشناسي آقاي هاشمي پيداست مثل اينکه آقاي هاشمي يک دلبستگي خاصي به آمريکا دارد؟

* انقلاب براي هاشمي يک عامل ناخواسته بود

روحاني: بله؛ عرض کردم خدمتتان. آقاي هاشمي از اول روحيه ليبراليستي و غيرانقلابي داشتند. به تعبير آقاي زيباکلام انقلاب براي هاشمي يک عامل ناخواسته بود. وقتي آمريکا هواپيماي مسافربري ما را زد آقاي هاشمي به پشت تلويزيون مي‌آيد در حالي که بغض گلويش را گرفته و به حالت گريه مي‌گويد پيام آمريکا را دريافت کردم. ببينيد اين چقدر ضعف انسان را نشان مي‌دهد. هاشمي انساني به اين شکل است که نه انقلابي است و نه روحيه انقلابي بلکه داراي ضعف روحي است. آقاي هشامي درحال حاضر اين طور فکر مي‌کند حالا انقلاب تمام شده، مثل حادثه يک زلزله و يا بيماري حالا همه چيز تمام شده و بايد برويم دنبال زندگي‌مان.

فارس: برخي از نوه‌هاي حضرت امام نيز سخناني در مورد حذف شعار مرگ بر آمريکا به زبان مي‌آوردند.

*نوه هاي امام استقلال ذاتي ندارند

روحاني: آنها نيز بچه‌هايي نيستند که استقلال ذاتي داشته باشند زهرا اشراقي همسر محمدرضا خاتمي شد خوب پس حرف‌هاي او را تکرار مي‌کند. اگر وي همسر يک آدم انقلابي مي‌شد قطعاً طور ديگري فکر مي‌کرد. زهرا اشراقي نه جزو مبارزين و نه در انقلاب بوده است و نه حتي مي‌دانست انقلاب به چه معني است يعني از الفباي انقلاب و سياست خبر نداشت. اين عناصر خودباخته نه از علم و دانش برخوردارند نه معلومات و اطلاعات سياسي دارند و سطح فکرشان از لباس‌هاي رنگارنگ، آرايش‌هاي زننده و جلوه‌گري و خودنمايي فراتر نرفته است. برخي از نوه‌هاي امام يک زمان چشم باز کردند و خود را در محاصره مهدي هاشمي داماد آقاي منتظري ديدند و تحت تاثير عبدالله نوري و باند مهدي هاشمي قرار گرفتند. اين افراد دورو بر حاج احمد آقا که خداوند رحمتش کند نيز بوداند اما از آنجايي که دست پرورده امام و انسان هوشيار و بيدار بود و البته در انقلاب پرورش يافته بود هيچ‌گاه فريب اين دسته از افراد را نخورد. در خانه امام به روي همه جناح‌هاي به ظاهر انقلابي باز بود چه آنهايي که به آن‌ها چپ و يا راست مي‌گفتند همه آنها به خانه امام تردد داشتند و امام اينگونه نبود که در را روي کسي ببندند اما در عين حال امام اجازه نمي‌داد انديشه‌هاي آنها در آنجا نفوذ کند، بعد از امام کساني که در آنجا حضور داشتند يک مقداري بر اثر بي‌تجربگي و خامي و نبودن در انقلاب تحت يکسري عوامل ملموس قرار گرفته‌اند و در نتيجه با راه و خط امام بيگانه شده‌اند.

*خاطره‌سازي دروغ نزديکان امام براي منزوي کردن «خط امام» است

فارس: با توجه به اهانت بي‌سابقه نوه حضرت امام به خانواده شهدا و پاسداران، نظر شما درباره اين خاطره‌سازي‌هاي دروغ و منتسب کردن آن به بيت حضرت امام چيست؟

روحاني: موسسه حفظ آثار امام به يک کانون فتنه تبديل شده و در جهت انحراف خط امام حرکت مي‌کند. در اين زمينه از موسسه حفظ آثار امام هيچ انتظاري نداريم و معتقديم دستگاه قضايي بايد با کساني که به حضرت امام نسبت ناروا مي‌دهند، برخورد کند و تحت تعقيب قرار گيرند؛ نبايد اجازه داد به مقدسات اسلامي و خانواده شهدا اهانت شود.

*«دفن خط امام» هدف موسسه حفظ آثار امام است

مؤسسه حفظ آثار امام به موسسه‌اي خنثي تبديل شده است که در جهت منافع يک باند خاص حرکت مي‌کند و اگر در خط امام قرار داشت، به پاتوق دشمنان انقلاب و طرفداران مهدي هاشمي و شيخ حسينعلي منتظري تبديل نمي‌شد و معلوم است هدف آنها اين است که خط امام را به انحراف بکشند و از اول به دنبال اين بودند که بعد از رحلت امام اينطور جلوه دهند که خط امام با خود امام دفن شده است.

* خاطره‌سازي دروغ نزديکان امام خيانت به امام  و خانواده شهداست

ملت ما آگاه‌تر از اين است که با اين جوسازي‌ها و خاطره‌سازي‌ها فريب بخورد اما به هر حال اين نوع گفتارها و خاطره‌گويي‌ها، دروغ، خيانت و اهانت به امام (ره)، پاسداران و خانواده معظم شهداست که دستگاه قضايي بايد به صورت جدي با آن برخورد کند در غير اين صورت آنها جري‌تر شده و بيشتر به مقدسات توهين مي‌کنند.

اين نشان‌دهنده استيصال و بدبختي آنهاست که وقتي راهي براي منزوي کردن و به بيراهه کشاندن خط امام پيدا نکرده‌اند، به اين اهانت‌ها روي آورده‌اند.

فارس:‌ آقاي روحاني باتوجه به اينکه در آستانه 13 آبان هستيم آيا درست است شعار مرگ بر آمريکا را حذف کنيم؟ آيا واقعاً دشمني آمريکا با ايران به خاطر اين شعار و تسخير سفارت آمريکا است؟ چه مسائلي باعث شد که امام آمريکا را شيطان بزرگ معرفي کند؟

* آنهايي که مي گويند «مرگ بر آمريکا» نگوييم تا آمريکا با ما کنار بيايد، آمريکا را نشناخته‌اند

روحاني: واقعيت اين است که آنهايي که فکر مي‌کنند ديگر ما مرگ بر آمريکا نگوييم و پرچم آمريکا را آتش نزنيم آمريکا با ما کنار مي‌آيد يا آمريکا را نشناخته‌اند و يا از الفباي سياست به آن صورت که بايد اطلاع داشته باشند، خبر ندارند. آمريکا يک سلسله منافعي در سطح جهاني دارد که انقلاب ايران و راه و خط امام آن منافع را به خطر انداخته است و تمام تلاش آمريکا اين است که به يک نحوي ما را از آن راهي که امام براي ما مشخص کردند باز بدارند. براي آنها مهم اين است که ما نتوانيم به ملت‌هاي مستضعف و آزادي خواه جهان بگوييم که شما مي‌توانيد بامقاومت و با ايستادن بر روي پاي خود آمريکا را شکست دهيد. اينها براي آمريکا خطر است و آنچه که آمريکا را رنج مي‌دهد و دستپاچه مي‌کند اين است که بتواند به آزادي خواهان جهان القا کنند که انقلاب اسلامي ايران به بن‌بست رسيده و نمي‌تواند ادامه پيدا کند. آمريکا راضي است که شما شبانه‌روز هزار مرتبه مرگ بر آمريکا و 10 هزار بار پرچمش را به آتش بکشيد اما راه جمهوري اسلامي به بن‌بست برسد. و از راه امام برگرديم و بگويم که رژيم اسرائيل را به رسميت مي‌شناسيم و بدون آمريکا نمي‌توانيم زندگي را ادامه دهيم و کشورمان را حفظ کنيم. اين‌ها براي آمريکا مهم است. آمريکا يک کودک سياسي نيست که با مسئله آتش زدن پرچم و شعار مرگ بر آمريکا مشکل داشته باشد.

فارس:‌ پس چرا چنين ديدگاه‌هايي از سوي برخي افراد مطرح مي‌شود؟

روحاني‌:‌ اين افرادي که مي‌آيند مي‌گويند پرچم آمريکا را آتش نزنيد به نظرم مي‌دانند که آمريکا به اين چيزها راضي نمي‌شود و اين مسائل فقط يک مقدمه‌ است چراکه بايد قدم به قدم جلو رفت يعني در مرحله‌اي بگوييم مرگ بر آمريکا نگويم. پرچم آتش نزنيم، مذاکره و د رنهايت تحقق خواسته‌هاي آمريکا. آنها دنبال چنين توطئه‌اي هستند. آمريکا به دنبال اين است که به دنيا القا کند ايران در راه خود شکست خورد. همين ملاقاتي که وزير خارجه ما با جان کري کرد و يا همان چند دقيقه‌اي که رئيس‌جمهور ايران با رئيس‌جمهور آمريکا حرف زد که آنها بلافاصله به تبليغات امپرياليستي خود در بوق و کرنا دميدند که ايران به سازش و تسليم شد.اينکه مقام معظم رهبري اشاره کردند که برخي کارها ناروا بود به دليل همين سوء استفاده آمريکايي‌ها از آن اقدامات بود.

فارس: مذاکره تلفني را مي‌فرماييد؟

روحاني: بله. همين تماس تلفني و مذاکره طولاني آقاي ظريف با جان کري که ديديم آمريکايي‌ها چه سوء استفاده‌اي از آن کردند که خود اين نشان مي‌دهد که آنها دنبال چه چيزي هستند. آنهايي که در ايران فکر مي‌کنند اگر به آمريکا نزديک شويم و مذاکره و ملاقات داشته باشيم به جايي برنمي‌خورد و چيزي نمي‌شود نمي‌فهميدند آمريکا سوء استفاده مي‌کند.

فارس: اوباما در ديدار با نتانياهو دوباره گفت که تحريم‌ها...

روحاني: بله. آنها به دنبال تشديد تحريم‌ها هستند.

فارس: اوباما تندترين موضع‌گيري خود را بعد از مذاکره با آقاي روحاني مطرح کرد؛ گزينه نظامي، حال اين موضع ذليلانه‌اي که برخي‌ها در داخل مي‌گيرند چه آثاري مي‌تواند برکشورمان داشته باشد؟

* گفت‌وگوي تلفني رئيس‌جمهور با اوباما، آمريکا را براي تحريم مصمم‌تر کرد

روحاني: اينگونه ملاقات‌ها، گفت‌وگوها و گرايش‌ها باعث مي‌شود که آمريکا در مسير استعماري،‌استبدادي و فاشيستي خودش بيش‌تر تقويت شود و سعي کند فشارها را تشديد که در نتيجه ملت‌ها را بيش از پيش تحت فشار قرار دهد. به نظر من همين گفت‌وگوي تلفني رئيس‌جمهور ما با اوباما و مذاکرات آقاي ظريف يا جان کري عليرغم اينکه نتيجه‌اي در برنداشت بلکه باعث شد آمريکايي‌ها بر تحريم و تحت فشار قرار دادن ايران مسمم‌تر شوند.

فارس: نظر شما درباره مطرح شدن طرح نظرسنجي در مورد رابطه با آمريکا مطرح چيست؟

روحاني: ملت‌ ما در طول اين سي و چند سال همواره با حضور در تظاهرات و راهپيمايي‌ها نظر خود را در خصوص چنين نظرسنجي‌هايي اعلام کرده‌اند. و قطعا در روز 13 آبان امسال مجدد نظرشان را در اين خصوص بيان مي‌کنند.راهپيمايي 13 آبان بهترين نظرسنجي در اين باره است. البته اين را هم عرض کنم که اين آقاياني که امروز از نظرسنجي سخن ميگويند اگر فردا روزي نظرسنجي صورت بگيرد مي‌گويد تقلب شد چراکه نتيجه نظرسنجي به نفع آنان نيست باشد و در غير اين صورت مي‌گويند تقلب صورت گرفته است. اگر آن‌ها به دنبال نظرسنجي هستند مردم در همين تظاهرات خياباني نظر خود را اعلام مي‌کنند.

فارس: عده‌اي معتقدند که دولت مي‌خواهد هزينه‌هاي خود را به مردم منتقل کند و هرکس با دولت به مخالفت بپردازد، متهم به مخالفت با مردم مي‌شود. نظر شما در اين باره چيست؟

روحاني: اينکه شيوه همه دولت‌هاي غيرمردمي است، دولت‌هاي مردمي هيچگاه نيازي ندارند که به اينگونه ترفندها چنگ بزنند بنابراين دولت‌هاي غيرمردمي سعي دارند که فرافکني کنند و براي اينکه هدفي را پيش ببرند يا بايد بگويند که تحريم آمريکا سبب اينگونه مشکلات شده و بايد به اين تحريم‌ها را برداريم. طرف خودش سياست اقتصادي نمي‌دارند و از مشاوران خوب اقتصادي نيز برخوردار نيست و نمي‌تواند مشکلات اقتصادي را حل کند ناچار مي‌شود فرافکني کند و بگويد تحريم‌هاي اقتصادي علت اصلي مشکلات امروز است وگرنه خيلي موفق‌تر بودم و يا به گردن مردم و يا اين و آن بي‌اندازد. در دوره‌اي آقاي خاتمي هم مي‌گفتند مي‌خواستيم کار کنيم اما نگذاشتند؛ وقتي اين سخنان مطرح مي‌شد گفتم که يک جزوه بياوريد که مثلاً ما در زمينه بيکاري مي‌خواستيم فلان طرح و در زمينه گراني و اقتصادي اين طرح را داشتيم که نگذاشتند. وقتي طرح و برنامه‌اي ندارند خواه ناخواه بايد به شگردهاي ديگري متوسل شوند تا خود را تبرئه کنند.

فارس: با توجه به ماموريتي که حضرت امام در جهت ثبت تاريخ نهضت مردم ايران و سابقه حضور شما در مرکز اسناد، آيا شما خاطره يا مستندي مبني براينکه در مورد حذف شعار مرگ بر آمريکا و عدم پخش آن از صدا و سيماي جهوري اسلامي داريد؟

* روش حضرت امام (ره) براي ما حجت است

روحاني: من فکر مي‌کنم بيش از هر چيزي روش حضرت امام (ره) براي ما حجت است حال من هر چه در اين جا بگويم نمي‌تواند اندازه روش و موضع‌گيري امام مشخص کننده راه امام باشد. سخنراني امام در سال 1366 که همزمان با نامه هاشمي به امام در مورد آمريکا بود بهترين جواب و روشن‌کننده راه و خط امام است.

فارس: همان جايي که امام فرمودند برخي‌ها تبع آمريکا هستند. به نظر شما منظور امام چه کساني بود؟

روحاني: بله. جبهه ملي، نهضت آزادي از سال 1358 به دنبال اين بودند که با آمريکا به نحوي کنار بيايند.

فارس: چرا امروز مخالفان شعار مرگ بر آمريکا از جناح چپ و مجمع روحانيون هستند، افرادي که خودشان در مقاطعي سوپرراديکال و از مخالفان سرسخت آمريکا بودند اما امروز اينگونه تغيير موضع داده‌اند؟

*برخي به خاطر امام خود را انقلابي نشان مي دادند

روحاني: مجمع روحانيون مبارز دو دوسته بودند عده‌اي واقعاً صادق بودند اما فريب خوردند مثل آقاي کروبي من معتقدم آقاي کروبي از کساني بود که واقعاً به امام و انقلاب اعتقاد داشت و فداکاري هم کرده اين تسليم طلبان مرموز در گوش وي زمزمه کردند و با وسوسه شدن به بيراهه کشاندند. بعضي‌ها هم نون به نرخ روز خور بودند و آن روز احساس کردند هرکه انقلابي حرف بزند امام بيشتر خوشحال مي‌شوند بعد هم که وضع عوض شد احساس کردند که ديگر الان امام نيست که آنها خواسته باشند براي کسب قدرت و موقعيت آنگونه شعار بدهند بنابراين سياست خود را عوض کردند. به خاطر دارم بعد از اينکه آقاي خاتمي رئيس جمهور شد 180 درجه چرخش در مجمع روحانيون به وجود آمد روزي با آقاي کروبي صحبت مي‌کردم که پرسيدم شما که تا ديروز اگر کسي موضوع  مذاکره با آمريکا را مطرح مي‌کرد وي را کافر و نجس مي‌دانستي و مي‌گفتيدسرش را از تنش جدا کنيد پس امروز يک دفعه چه شد اينگونه تغيير موضع داديد که کروبي گفت که ديگر به اين نتيجه رسيده‌ايم که اينگونه شعارها و موضع‌گيري‌ها برد ندارد. در حقيت همان شيفتگي براي قدرت در جناح تسليم طلبان اين زمينه را فراهم کرد.

*خاتمي يک بار هم براي انقلاب سيلي نخورده است

آقاي خاتمي نيز همانطور که شواهد نشان مي‌دهد زياد موافق مرگ بر هيچ کشوري نبودند و هميشه واژه دوستي را جايگزين مي‌کرد ايشان به دنبال چه بود؟ خاتمي انقلابي نبود به گونه‌اي که نه در انقلاب حضور داشت و نه حتي يک بار براي انقلاب سيلي خورد به ياد دارم زماني در گذشته دور با وي گفت‌وگويي داشتيم که گفت من سال 1342 بر اثر فشار پدرم به قم آمدم و طلبه شدم و بعد به مدرسه فيضيه حمله شد فرصت کردم و از قم فرار کردم و به اصفهان رفتم و آنجا درس دانشگاهي را ادامه و وارد دانشگاه شدم. خوب ببينيد آدمي که بر اثر فشار پدرش لباس روحانيت به تن کرده و يک سيلي براي انقلاب نخوره و در خارج از کشور حضور داشته است طبيعتاً نمي‌تواند انقلابي باشد و انقلابي فکر کند.آقاي خاتمي پس از رسيدن به قدرت در دوران اصلاحات همان سياست تسليم طلبان را دنبال کردند و آن شعار تشنج‌زدايي و ما از مرگ خوشمان نمي‌آيد و ... را مطرح کرد. اينها الفاظ فريبنده‌اي است که برازنده اينگونه افراد است. اينگونه افراد نه درد انقلاب و نه درد مردم را دارند و نه براي انقلاب سيلي خوردند. اين جمله امام (ره) خيلي جالب است و امروز انسان مي‌فهمد که چقدر اين جمله زيبا است و آن اين که کساني مي‌توانند تا آخر با ما باشند که درد فقر را کشيده باشند آقايان خاتمي و هاشمي نمي‌توانند انقلابي فکر کنند.

* امام هيچ‌گاه موافق حذف شعار مرگ بر آمريکا نبودند

فارس: پس اگر بخواهيم جمع‌بندي از صحبت‌هاي شما داشته باشيم به اين نتيجه مي‌رسيم که امام هيچ‌گاه موافق حذف شعار مرگ بر آمريکا نبودند و برخي‌ها درحال حاضر سعي دارند با طرح چنين خاطراتي به يک سري اهداف خاص دست پيدا کنند؟

* کساني که به دنبال حذف شعار مرگ بر آمريکا هستند فاشيستي‌ترين شيوه را به کار مي‌گيرند

روحاني: بله. مجدد تاکيد مي‌کنم سخنان امام برگرفته از قرآن بود و شعار مرگ بر آمريکا برگرفته از قرآن است و طبق وظيفه قرآني است چراکه کساني که پيرو قرآن هستند نمي‌توانند در مقابل ظلم و ستم آمريکا ساکت بنشيند و تا آمريکا بر اين کشور و ملت با تحريم‌هايي که انجام مي‌دهد و توطئه‌هايي که دنبال مي‌کند مردم طبق وظيفه قرآني  خود مبارزه و  با سردادن شعار مرگ بر آمريکا که نمادي از مبارزات مردم  است استقامت مي‌کنند. کساني که به دنبال حذف شعار مرگ بر آمريکا هستند فاشيستي‌ترين شيوه را به کار مي‌گيرند و فشار مي‌آورند که اگر به شما ظلم شده و مورد تجاوز قرار گرفته‌ايد نفس نکشيد و حق نداريد حتي فرياد و اعلام انزجار کنيد.

فارس: تا ما بتوانيم با آمريکا رابطه برقرار کنيم.

*برخي کساني که دم از اعتدال مي‌زنند روحيه فاشيستي دارند

روحاني: اين نشان دهنده اين است که اين افرادي که دم از اعتدال و عدالت‌خواهي مي‌زنند چقدر روحيه فاشيستي دارند. نمونه آن در قضيه  خانم «الهه راستگو» ديديم که به جرم راي ندادن به آقازاده آقاي هاشمي رفسنجاني چه برخوردي با وي کردند بعد هم محسن هاشمي با کمال وقاحت آمد و گفت خانم راستگو به من قول داده بود يعني در حقيقت زد و بند کرده بود. آدمي که واقعاً مردمي است|، قدرت طلب نيست و شهوت قدرت او را کور نکرده است نبايد چنين حرفي را بزند. نبايد بيايد با کسي زد و بند کند. اين قضيه نشان داد اين‌ها مردمي نيستند و اسلامي حرکت نمي‌کنند بلکه به دنبال باندبازي و بده و بستان هستند. حال طبق آن بده بستان خانم راستگو مي‌بايست به هاشمي راي مي‌داد و حالا که راي نداده اينگونه وي را تحت فشار قرار داده‌اند و از وي مي‌خواهند انتقام بگيرند. بنابراين اين نشان دهنده روحيه فاشيستي است.

فارس: شما در سخنانتان اشاره‌اي به شعار اعتدال کرديد باتوجه به اينکه شما از سابقون انقلاب هستيد و نسبت به رئيس دولت يازدهم شناخت داريد نظرتان درباره سبقه سياسي وي چه است و امروز چه ارزيابي از رياست جمهوري ايشان داريد؟

*اگر روحاني سايه هاشمي بماند در آينده حرفهايي داريم

روحاني: بگذاريد الان موضع منفي نداشته باشيم و انشاءالله که ايشان به گونه‌اي برخورد کند که ما هميشه از ايشان ستايشش کنيم و اگر خداي نکرده ايشان به دنبال سايه آقاي هاشمي رفسنجاني باشد و خود را مجري سياست آقاي هاشمي بداند در آينده حرف خواهيم داشت.

فارس: اين بحث پدرخواندگي آقاي هاشمي را مي‌فرماييد؟

روحاني: خيلي چيزهاي ديگري هم مطرح است.

*هاشمي پدرخوانده دولت روحاني شده است

فارس: خيلي‌ها معتقدند که آقاي هاشمي در واقع به پدرخوانده دولت تبديل شده است.

روحاني: بله همينطور است. ما اميدواريم که انشاءالله آقاي روحاني اين نکته را دريابد که با طناب پوسيده آقاي هاشمي نبايد جايي برود که بدجوري ضربه مي‌خورد.

فارس: آقاي روحاني تعريف‌تان از شعار اعتدال چيست؟

روحاني: همه دولت‌ها اينگونه شعارها را دارند شعارهاي مردم فريب براي همه است اما تفاوت بين کساني که واقعاً به اين شعار اعتقاد دارند و به آن پايبند کساني از آن فقط براي قدرت استفاده مي‌کنند. الان خيلي زود است که بگوييم اين شعار اعتدالي که مطرح شد فقط  جنبه راي آوري داشت و يا يک واقعيت بود. در آينده مشخص خواهد شد. دعا مي‌کنيم که روحاني يک رئيس‌جمهور مردمي، عدالت‌خواه، دنبال اجراي عدالت، در صف مردم و پيرو رهبري باشد و از خط رهبري منحرف نشود.

فارس: برخي از اصلاح طلبان سعي دارند که شعار اعتدال و اصلاحات را همانندسازي و القا کنند اعتدال همان اصلاحات است و اصلاحات راي آورده است. شما چقدر اين حرف را صحيح مي‌دانيد؟

روحاني: خوب اين مطلب بيانگر دست و پاي زدن تسليم طلبان است، آن‌ها اگر واقعاً در ميان مردم  اعتبار و ارزشي داشتند مي‌توانستند حداقل عرض اندامي کنند. بعد از فتنه 88 جناح‌هاي تسليم طلب به خاطر موضع‌گيري بسيار زشت خود يعني تائيد فتنه با سکوت، جايگاه خود را در ميان مردم از دست دادند بنابراين اينها ديگر موقعيتي ندارند که بگويند اين‌ها راي آوردند.

فارس: به نظر شما دولت مدنظر امام چه دولتي بوده و دولت اصلاحات و کارگزاران چقدر با دولت ايده‌آل مد نظر ايشان فاصله داشت.

*دولت ايده‌ال امام دولتي است که در صف مردم و صادق باشد

روحاني: دولت ايده‌ال امام دولتي است که با مردم در صف مردم و صادق باشد و آرمان‌هاي ملت را دنبال کند. دولت‌هايي که زيگزاگي حرکت مي‌کند و از خط ولايت و مردم جدا مي‌شوند به همان نحوي که در ميان مردم ساقط مي‌شوند از ديدگاه امام نيز ساقط هستند و اعتبار خود را از دست مي‌دهند. آقاي احمدي‌نژاد تا روزي که در خط رهبري بود و پايبند به اصل ولايت فقيه بود و پايبند به اسلام ناب محمدي بود تا چه ميزان در ميان مردم مطلوب بود اما وقتي که اسلام ايراني و مکتب ايراني مطرح و مشايي براي او پرنگ مي‌شود اعتبار خود را در ميان مردم از دست داد خب اينها تجربه است که دولت‌ها اگر از مسير انقلاب از خط رهبري، از مردم و آرمان‌هاي مردم جدا شدند قبل از هر چيزي خودشان در ميان مردم ضايع و بي‌اعتبار مي‌شوند.

فارس: بزرگترين ضعف دولت اصلاحات را چه مي‌دانيد؟

* انديشه‌هاي ليبراليستي بزرگ ترين ضعف دولت اصلاحات بود

روحاني: انديشه‌هاي ليبراليستي. به نظر من خطري بزرگ که براي اسلام و انقلاب است همين انديشه‌هاي ليبراليستي است. آن زمان که در نجف در محضر حضرت امام (ره) بوديم مي‌ديدم که امام برعکس ساير علما و روحانيون که خطر اصلي را مارکسيست مي‌دانستد امام خطر اصلي را ليبراليسم مي‌دانست يک درگيري که در نجف بسياري از مبارزين نجف با امام داشتند اين بود که آنها اين انتقاد را به امام داشتند که ايشان لبه تيز همه چيز را متوجه آمريکا و انگليس کرده است و در نتيجه شوروي و کمونيست‌ها در ايران دور برمي‌دارند. امام معتقد بود که کمونيست‌ها نمي‌توانند در کشورهاي اسلامي در ميان مردم نفوذ و پايگاهي داشته باشد چون انديشه الهادي دارند و ملت‌هاي معتقد به خدا و مسلمان هيچ وقت گرايش به دين انديشه‌هاي انحرافي و الحادي پيدا نمي‌کنند. اما ليبراليسم‌ها اين ماهيت خود را پنهان مي‌کنند و در نتيجه مي‌توانند نفوذ کنند و فريب دهند امام تعبيرشان اين بود که تفاوت کمونيست‌ها با ليبراليست‌ها، تفاوت کفر و نفاق است بنابراين امام هميشه در موضع‌گيري‌هاي خود خطر ليبراليسم را بازگو مي‌کردند آن روزها شايد خيلي‌ها متوجه نمي‌شدند که خطر ليبراليسم چقدر جدي است امروز شما ببينيد که اين انديشه ليبراليسم‌ها تا کجا نفوذ کرده است انديشه ليبراليستي امثال آقاي هاشمي رفسنجاني و آقاي منتظري و کروبي را از ما گرفته، خطر اصلي براي انقلاب ما که انقلاب را به چالش مي‌کشد همين انديشه‌هاي ليبراليستي است و دولت‌هايي که با اين انديشه خو گرفته‌اند بزرگترين ضربه را به انقلاب و آرمان‌هاي ما مي‌زنند.

فارس: پس مي‌توانيم بگوييم که بر اساس همين خطر ليبراليسم بود که امام هيچ‌گاه موافق حذف شعار مرگ بر آمريکا نبودند؟

* امام شعار مرگ بر آمريکا را نماد مبارزات ملت ايران عليه استکبار جهاني مي دانستند

روحاني: حقيقتاً همين طور بود که امام شعارهاي انقلابي مرگ بر ضد ولايت فقيه و مرگ بر آمريکا و اسرائيل را نماد مبارزات ملت ايران عليه استکبار جهاني، مخصوصاً فرهنگ غرب مي‌دانستند و به شدت با انديشه ليبراليستي مبارزه مي‌کردند اين جمله حضرت امام «تا من هستم نمي‌گذارم ليبراليست‌ها بر اين کشور مسلط شوند» نشان مي‌دهد که ايشان به درستي دريافته بودند که دور و بري‌هايشان چگونه فکر مي‌کنند، اين نشان مي‌دهد که امام يک خطري را احساس مي‌کردند. اين جمله بيانگر اين بود که انگار اطرافيان ايشان مي‌خواستند مملکت را به ليبراليست‌ها تسليم کنند که امام مي‌گويند تا من هستم نمي‌گذارم، اين نشان مي‌دهد امام به برخي از اطرافيان خود خيلي اعتماد نداشته که بتواند چنين رسالتي را به انجام برسانند.

فارس: پس به خاطر همين است که حضرت امام در مورد نقل قول‌هايي که از ايشان مي‌‌شود توصيه‌اي را در وصيت‌نامه خود مطرح کرده‌اند؟

روحاني: بهترين راهي که امام براي ادعاهايي که مطرح مي‌شود اعلام کردند همين موضوع مورد اشاره شماست که در وصيت‌نامه ايشان آمده است.

فارس: اما موسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام تا به حال اين موارد را رسما اعلام نکرده است و به نوعي مدعي اين هستند امام موافق حذف شعار بودند؟

* اگر امام موافق حذف شعار مرگ بر آمريکا بودند در اعلام آن درنگ نمي‌کردند

روحاني: همچين چيزي نبوده است اينها تنها ادعا است اگر امام واقعا موافق بودند درنگ نمي‌کردند امام چيزي را که موافق بودند به سرعت اجرا مي‌کردند، امام اگر موافق بودند که اين شعار مرگ بر آمريکا بايد حذف شود درنگ نمي‌کردند و اعلام مي‌کردند.

فارس: اينکه مي‌گويند امام موافق بودند رسانه‌هاي دولتي اين شعار را حذف کنند.

روحاني: خيلي خوب پس چرا امام اعلام نکردند؟ خوب دستور مي‌دادند فسخ مي‌کردند اين مطلب را.

فارس: به همان سکوت حضرت امام (ره) استناد مي‌‌شود

روحاني: اگر آقاي هاشمي رفسنجاني احساس مي‌کرد سکوت امام (ره) به معناي رضا است خودش اجرا مي‌کرد و اينکه خودش اجرا نکرد نشان مي‌دهد که خودش مي‌دانسته اين سکوت امام (ره) يعني رد اين سخن و اصلاً قابل نداسته که رد کند و گرنه چرا بعد اين همه مدت حالا مي‌گويد. اگر امام موافق بود کافي بود هاشمي در يکي از خطبه‌هاي نماز جمعه حتي تلويحي اشاره کند اما آقاي هاشمي نه صريح و نه تلويحي هيچ اشاره‌اي نمي‌کند به اينکه اين شعار حذف شود.

فارس: احتمالاً مي‌گويند آن زمان جنگ بود و به مصلحت نبوده است.

روحاني: اتفاقا همان زمان که جنگ بود به مصلحت بود چراکه اگر قرار بود حذف شود آن زمان بيشتر نياز بود و الان نيازي نيست آن روزي که جنگ فشار شديد بود و بايد به نحوي از آمريکا راهبري مي‌کردند تا بتوانند از آن آوانس بگيرند. نه امروز که در موضع قدرت هستيم

فارس: اگر جمع‌بندي خاصي از اين مبحث داريد بفرمائيد.

روحاني: چيزي که مي‌توانم عرض کنم اين است که ملت ما الحمدالله ... آگاه و بيدار و در صحنه حضور دارند و من فکر مي‌کنم اين جار و جنجالي را که در مورد حذف شعار مرگ بر آمريکا به راه انداختند براي ايجاد تشنج و اختلاف ميان مردم است چراکه آمريکا در حال حاضر به يک مرحله‌اي از ضعف و سقوط رسيده است که ديگر مانند گذشته نمي‌تواند به کشورها لشکرکشي کند و کشورها را به حمله نظامي تهديد و  تحت سلطه خود درآورد. نمونه آن را در سوريه و مصر مي‌بينيم که مزدوراني را با پول رژيم صهيونيستي، سعودي و آل خليفه عجين مي‌کند و به جان ملت‌ها مي‌اندازند و کشت و کشتار مي‌کنند اما خود آمريکا جرائت نمي‌کند به صحنه بيايد اما از اين اختلاف نتيجه مي‌گيرد. اختلاف در سوريه اين کشور را به ويرانه تبديل کرد و در مصر نيز به دنبال راه‌اندازي همين برنامه هستند آرزويشان اين است که در ايران نيز بتوانند به هر دليل و بهانه‌اي مردم را روياروي همديگر قرار بدهند و اختلافات را دامن بزنند تا بتوانند از آن آب گل‌آلود ماهي بگيرند. بزرگترين رسالت و مسئوليت ملت ايران است که وحدت خود را حفظ کند و در مقابل اين توطئه‌ها و ترفندها فريب نخورند مسائلي از اين قبيل باعث نشود مردم رويارويي همديگر بايستند و عده‌اي فريب بخورند چراکه بايد وحدت ملت حفظ شود تا آمريکا بيشتر مايوس شود از اينکه بتواند در ايران جاي پاي داشته باشد. موضوع دوم پيروي از ولايت فقيه و رهبري است، مقام معظم رهبري سياستمداري آگاه و دانا و حکيم است که توانسته در طول اين مدتي که از رحلت امام مي‌گذرد انقلاب، ‌آرمان‌هاي امام و خط ملت را بدرستي پاس بدارد و هرگونه توطئه‌ و نقشه‌ايي را خنثي کند. نه تطميع و نه تهديد شود و دشمن نتواند از هيچ راهي ايشان را به زانو درآورد ايستادگي در پشت رهبر امروز بر همه واجب است. احساس مي‌شود بسياري از جار و جنجال‌ها براي اين است که بتوانند ايشان را تحت فشار قرار دهند.

* هدف اصلي تسليم طلبان تضعيف رهبري است

تلاش براي ضربه به رهبري نتيجه‌اي ندارد و سودجويان راه به جايي نمي‌برند، هدف اصلي تسليم طلبان و قدرت طلباني که در کشور ما بازيگر صحنه شده‌اند تضعيف رهبري است و فتنه 88 و نامه آقاي هاشمي رفسنجاني نيز همين را دنبال مي‌کرد.

*مقام معظم رهبري تنها اهرمي است که استکبار جهاني را به زانو درآورد

اما در آن مرحله شکست خوردند و الان نيز همان نقشه را دنبال مي‌کند بنابراين پيروي از ولايت بر همه واجب است مخصوصا وقتي انسان احساس مي‌کند مقام معظم رهبري تنها اهرمي است که استکبار جهاني را به زانو درآورده و نتوانستن ايشان را به شکست بکشانند بنابراين بزرگترين عناد و خصومت آن‌ها با رهبري است و اميدواريم ملت ما با حضور به موقع خود در صحنه با دفاع از آرمان‌هاي امام، ولايت فقيه و ايستادگي در پشت سر رهبري اين توطئه‌ها را خنثي کند و انشاءالله در روز 13 آبان ملت ما با حضور حماسي خود در صحنه دست رد بر سينه نامحرمان بزند و نشان دهند که راه امام و انقلاب ما با اينگونه ترفندها و توطئه‌ها هيچ‌گاه به بيراهه کشيده نمي‌شود.

فارس: با توجه به مطالبي که مطرح کرديد اين سوال را مطرح مي‌کنم برخي موضوع نرمش قهرمانانه را به جام زهر  تعبير مي‌کنند، ارزيابي شما از اين تاکتيک مقام معظم رهبري در بحث سياست خارجي نظام چيست؟

روحاني: هماني که خود رهبري تشريح کردند و آن اين است که اگر ما با دشمن وارد مذاکره مي‌شويم از موضع ضعف و تجاوز از اصول نباشه بلکه در چارچوب حفظ اصول و حفظ خط قرمز مذاکره را انجام دهيم. همانطور که مقام معظم رهبري فرمودند بايد دشمن را بشناسيم که چه کسي است. با چه کسي مي‌خواهيم دست و پنجه نرم کنيم. بايد دريابيم که آمريکا کشوري است که جز نابودي ما به چيز ديگري راضي نمي‌شود. فکر نکنيم اگر لبخندي مي‌زند اين لبخند دوستانه و مخلصانه است و مي‌خواهد به ما کمک کند بايد بدانيم که آمريکا دشمن قداري است که تا ما را نابود و کشور ما را به ذلت نکشاند دست از سرما برنمي‌دارد کساني که امروز دل بر اين خوش کردند که بايد با آمريکا کنار بيايم بايد بدانند که خود آنها اولين کساني هستند که قرباني خواهند شد. 28 مرداد را در نظر بگيريم که دکتر مصدق نسبت به آمريکا خيلي خوشبين بود و ديد مثبتي داشت چرا آمريکا او را تحمل نکرد و عليه او کودتا کرد؟ چون احساس کرد مصدق به اصولي پايبند و يک انسان وطن‌خواهي است و ديکتاتور و آدم‌کش نيست؛ آمريکا يکي را مي‌خواهد که برايش دين، ‌ناموس و وطن مطرح نباشد و فقط به قدرت فکر کند و هر چه از او بخواهد انجام دهد. يعني همان کاري که شاه انجام مي‌داد و زماني که بر ايران مسلط شد، ايران را تبديل به حمام خون کرد. آمريکا ديد که مصدق فردي پايبند به اصول است، بنابراين او را تحمل نکرد. درحالي که مصدق به آمريکا خوشبين بود و اين کشور را يک کشور آزاديخواه مي‌دانست. پس بايد اين درس عبرتي باشد که اگر روزي خداي ناکرده آمريکا به کشور ما بازگردد، ديگر نه هاشمي را تحمل مي‌کند و نه اين افرادي که انديشه‌هاي ليبراليسمي دارند، چون آمريکا به دنبال ديکتاتوري است که هيچ چيز برايش مطرح نباشد. يعني يکي شبيه رضاشاه، محمدرضا شاه و يا سپهبد زاهدي. اينها بايد بدانند اينکه مقام معظم رهبري مي‌فرمايند نرمش قهرمانانه مستلزم اين است که بايد دشمن را شناخت و بررسي کرد که به دنبال چه چيزي است. آيا دشمن حذف شعار مرگ بر آمريکا و يا نساختن بمب اتم را مي‌خواهد؟ خير اينها بهانه است آمريکا اصلاً به شعار مرگ بر آمريکا، اعتنا نمي‌کند. آنچه که آمريکا مي‌خواهد به قول قرآن اين است که «اينها از تو راضي نمي‌شوند، مگر اينکه ملت، مکتب و گفتمان‌شان را بپذيري». آمريکا به دنبال اين است ما بگوييم اسلام نمي‌تواند جوابگوي مشکلات جامعه باشد. بنابراين بايد انديشه‌هاي ليبراليستي را از آمريکا بگيريم و در کشور اجرا کنيم؛ آنها همچنين به دنبال اين هستند که بگويند اسلام نمي‌تواند در مقابل انديشه‌هاي ليبراليستي بيايستد و بايد تسليم شود پس آنها مي‌خواهند کساني به قدرت برسند که به هيچ چيز پايبند نباشند. پس اين آقايان بايد بدانند، اولين قرباني بازگشت آمريکا به اين کشور خودشان خواهند بود. متاسفانه اين افراد بر روي شاخه نشسته‌اند و چوب زير پاي خود را مي‌برند.

 

 

*فارس: خارج از اين موضوع سؤالي در مورد سياست‌ورزي حضرت امام(ره) به ذهنم رسيد در مورد يکسري مسائل مثل نهضت آزادي و جبهه ملي؛ امروز برخي از سياسيون نامه‌ معروف سال 1366 نهضت آزادي را مخدوش مي‌دانند. بنده مي‌خواستم هم نظرتان را در مورد آن نامه معروف امام به نهضت آزادي بدانم و هم اينکه آيا چنين برخوردهايي خارج از مشي امام بود يا خير. چراکه عده‌اي حتي در خصوص اعدام‌هاي سال 57  تشکيک مي‌کنند و مي‌گويند اين رفتارها به سيره حضرت امام نمي‌خورد.

روحاني: در مورد نهضت آزادي موسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام (ره) نامه امام را دست کارشناسان داد و آنها نيز آن را تائيد کردند و گفتند دست خط خود حضرت امام (ره) است.  البته از اين نيز که بگذاريم خود حضرت امام همين حرف‌ها را در پيامي که به آقاي محتشمي‌پور که وزير کشور بود، مي‌فرمايند که اينها نبايد در هيچ مسووليتي حضور داشته باشد. و بعد نيز مي‌گويند اينها به هيچ چيز راضي نيستند، جز اينکه آمريکا را به اين کشور برگردانند، که اين مطلب از آن چه که در نامه امام آمده قوي‌تر و محکم‌تر است. امام در همان نامه، خطاب به آقاي منتظري مي‌گويند که ولله من با دولت موقت، نخست‌وزير بازرگان و رياست جمهوري بني‌صدر موافق نبودم. اما اينجا يک نکته را عرض کنم که امام يک مشربي داشتند بر اين اساس که نمي‌خواستند، حکومت فردي در اين کشور حاکم شود. امام از حکومت فردي به شدت دوري مي‌گزيدند تا منجر به حکومت استبدادي نشود. امام بر اين باور بودند که مردم بر روي پاي خود بياستند و خود راه را انتخاب کنند چراکه احساس مي‌کردند اگر قرار باشد که رهبري مشخص کند، چه کسي نخست‌وزير يا رئيس‌جمهور شود، فردا که رهبري رفت شيرازه مملکت از هم مي‌پاشد. بنابراين مي‌بينيم که وقتي شوراي انقلاب آقاي مهندس بازرگان را به عنوان دولت موقت به امام معرفي کند، امام کوتاه مي‌آيد. در جريان بني‌صدر نيز خوشبختانه خود بني‌صدر در خاطراتش نوشته که من وقتي رفتم به آقاي خميني گفتم که من مي‌خواهم کانديداي رياست جمهوري شوم ايشان به من پاسخ داد شما صلاحيت نداريد. وقتي بني‌صدر کانديدا و مردم به وي راي مي‌دهند، امام به راي مردم احترام مي‌گذارد. تا وقتي که مردم از بني صدر دست نکشيده و به وي پشت نکرده‌اند، امام به افکار مردم احترام مي‌گذارد. امام نعوذ‌بالله يک سياست‌باز نبود که تا وقتي به قدرت نرسيده فقط از مردم حرف بزند. آقاي هاشمي از امام انتقادي مي‌کند که ما بارها به امام گفتيم شما بني‌صدر را از قدرت کنار بزنيد اما امام به بني‌صدر اعتقاد داشتند.

فارس: اعتقادي که برگرفته از راي مردم بود؟

روحاني: نه. اعتقاد نبود. فقط احترام به راي مردم بود. خود بني صدر مي‌گويد امام به من پاسخ داد شما صلاحيت نداريد، اما وقتي مردم به بني‌صدر راي دادند، امام به افکار مردم احترام گذاشت. آقاي هاشمي انتظار داشت چون امام در قدرت است بيايد و راي مردم را زير پا بگذارد و تو دهني به مردم بزند و راي مردم را ناديده بگيرد، اين در شأن يک رهبر مردمي نيست. امام به افکار مردم احترام مي‌گذاشت و در خيلي موارد پيش مي‌آمد که امام راي خود را داشت اما وقتي که اکثريت آن راي را رد مي‌کردند، امام قبول مي‌کردند. به عنوان مثال در جريان آقاي منتظري امام رسماً به وسيله حجت‌الاسلام محمدي گيلاني، به مجلس خبرگان پيام مي‌دهد که منتظري را به عنوان قائم مقام تعيين نکنيد. چون امام از آدم‌هاي ساده‌انديش زخم به پشت داشت و مي‌ديد که اينها در حوزه‌هاي علميه چه بلايي سر ايشان آورده بودند، اما مجلس خبرگان به اين نظر امام توجه نکرد و منتظري را به عنوان قائم مقام برگزيد و در عين حال امام به راي مجلس خبرگان، احترام و آن راي را تنفيذ کرد و البته ديديم که احکامي را به آقاي منتظري واگذار کردند.

فارس: پس بنابراين برخورد قاطع حضرت امام با نهضت آزادي با آقاي منتظري رامي‌توانيم ناشي از سياست‌ورزي ايشان بدانيم.

روحاني: در مواردي که اصول در معرض خطر بود، حضرت امام قاطعانه برخورد مي‌کرد و به صحنه مي‌آمد. اما زماني که به اصول ضربه‌اي وارد نمي‌شد، امام مماشات مي‌کردند، کوتاه مي‌آمدند و به افکار و انديشه‌هاي مردم احترام مي‌گذاشتند اما وقتي خطر را جدي احساس مي‌کردند، آنجا ديگر جاي مماشات نبود.

فارس: سپاسگذاريم از وقتي که در اختيار ما قرار داديد.

روحاني: من هم از شما سپاسگزارم و خسته نباشيد.

گفت‌وگو از مريم عاقلي و قاسم عزيزي

منبع: خبرگزاري فارس

انتهاي پيام/

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 



جهت عضويت در کانال های خبري سلام لردگان روی تصاویر کليک کنيد
پیوند
سايت رهبري

دولت

مجلس